پونه گلیپونه گلی، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

پونه گلی مامان و بابا

[عنوان ندارد]

سر تو بزار رو شونمو آروم بخواب گل بهار من پیشتم تا خود صبح چشماتو آروم هم بزار اونقده بیدار میمونم تا وقتی خوابت ببره وقتی می خوابی رویا هم ناز نگاتو می خره کابوس و زندون می کنم خواب بد می سوزونم مثل یه گنجیشک کوچیک آروم بخواب مهربونم دستت تو دستای من عزیز خوب و نازنین چشماتو آروم هم بزار رو شاپر ابرها بشین تا صبح برات شعر و غزل لالایی عشق می خونم چشماتو آروم هم بزار من اینجا بیدار می مونم حافظ خواب تو میشیم من و خدای خوب دل چشماتو فردا میبینم خوب بخوابی ... شبت بخیر سر تو بزار رو شونمو آروم بخواب گل بهار من پیشتم تا خود صبح چشماتو آروم هم بزار ...
15 مرداد 1393

صحبت از زبان پونه

سلام دوستای گلم من الان 9 ماه و24 روزه هستم و الان یاد گرفتم یالا کنم امون از این بزرگتر ها تا می بینند یه چیزی یاد گرفتم هی میگن انجام بده انجام بده منم خسته میشم  و خودمو می زنم به اون راه که بلد نیستم  یاد گرفتم بای بای کنم و بابا و مامان  و ددبگم البته بابا رو بهتر از مامان میگم هر وقت خسته باشم و گرسنه ماما میگم دو تا سه قدمی راه میرم خیلی بهم  این یکی میچسبه چون میتونم هر چیزی که در دسترسم قرار نداره بایستم بگیرم راستی میتونم دست دسی کنم البته اگه باهاش یه آهنگ شاد مثل فتیله جمعه تعطیله باشه که عالیه، چنان جیغی میزنم که بیا و ببین  همه نگاها به من جذب میشه البته وقتی که خسته   یا ببینم کسی حواسش به من نیست اینکار و انجام میدم وگر...
28 13